پرش به محتوا

از تنبلی و بی‌صداقتی تا کشف خویشتن؛ چرا در عصر هوش مصنوعی همچنان باید با دست بنویسیم؟

نگارش از&nbspیورونیوز فارسی

تاریخ انتشار
۱۵/۰۸/۲۰۲۵ – ۱۴:۵۵ ‎+۲ گرینویچ

آگهی

هوش مصنوعی مهم‌ترین هدیه‌ای را که نوشتن به دانشجویان دانشگاه می‌دهد از دست می‌دهد: کشف خویشتن. این را لیز سوان، نویسنده و فیلسوف آمریکایی می‌گوید که در دانشگاه کلرادو بولدر تدریس نوشتن می‌کند. او می‌گوید از نوشتن درباره همه جنبه‌های طبیعت انسان لذت می‌برد.

پایگاه اینترنتی روانشناسی روز (Psychology Today) آمریکا مقاله‌ای از این کارشناس نوشتار را منتشر کرده که ترجمه فارسی آن چنین است:

من عاشق تدریس نوشتن هستم. راستش این بهترین شغلی است که تا به حال داشته‌ام. بخشی از جذابیتش به خاطر این است که موضوعی را تدریس می‌کنم که به آن علاقه‌مندم. اما این بیشتر به خودم مربوط می‌شود تا به دانشجویانم. دلیل اصلی اینکه تدریس نوشتن به دانشجویانم را دوست دارم این است که احساس می‌کنم به آن‌ها کمک می‌کنم برای اولین بار واقعاً فکر کردن را یاد بگیرند و این برایشان تجربه‌ای هیجان‌انگیز است.

چرا دانشجویان از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند؟

من مرتباً اصول نوشتن را به دانشجویان سال اول دانشگاه تدریس می‌کنم. آن‌ها با انواع پیش‌فرض‌ها وارد کلاس می‌شوند: اینکه قرار است من بخشی از متون «کسل‌کننده» ادبیات را به آن‌ها بدهم تا بخوانند و بعد هم از آن‌ها آزمون درک مطلب بگیرم، درست مثل سیستم آموزش عمومی آمریکا؛ اینکه قرار است به‌عنوان «نویسندگانی افتضاح» شناخته شوند و باید یک نمره F (نمره حداقلی) را به خانه ببرند؛ یا اینکه نوشتن مهم نیست و می‌توانند از هوش مصنوعی برای نوشتن مقاله‌هایشان استفاده کنند تا فقط از این «کلاس احمقانه» من پاس شوند.

کار من این است که این سوء‌برداشت‌های رایج را از بین ببرم و به آن‌ها کمک کنم از فرآیند نوشتن لذت ببرند تا در پایان کلاس با اعتمادبه‌نفس بیشتری به‌عنوان نویسنده و اندیشمند بیرون بروند. و وقتی این اتفاق می‌افتد، من از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجم.

ورود مدل‌های زبانی بزرگ مثل چت‌جی‌پی‌تی

اگر حتی کمی با چت‌جی‌پی‌تی کار کرده باشید، می‌دانید که به طرز شگفت‌انگیزی «آگاه» و کارآمد است (و چقدر هم با ادب و احترام!). این ابزار در نوشتن متونی روشن، دقیق و از نظر دستوری بی‌نقص در عرض چند ثانیه مهارت بالایی دارد، به شرط اینکه دستور یا پرسش شما کافی و دقیق باشد.

حالا تصور کنید یک دانشجوی سال اول را که پنج درس مختلف دارد، باید معدلش را در حد قابل قبول نگه دارد و در عین حال از زندگی دانشجویی هم لذت ببرد. پس گاهی وسوسه او برای استفاده از چت‌جی‌پی‌تی در نوشتن مقاله مقاومت‌ناپذیر می‌شود.

برآوردها متفاوت است، اما بسیاری می‌گویند حدود نیمی از دانشجویان دانشگاه‌ها از چت‌جی‌پی‌تی برای نوشتن مقاله‌هایشان استفاده می‌کنند. و البته این فقط مختص دانشجویان نیست. همین حالا مواردی در اخبار هست که دانشجویان از دانشگاه‌ها شکایت کرده‌اند، چون فهمیده‌اند استادانشان از هوش مصنوعی برای نوشتن بازخوردها و اصلاحات مقالات استفاده کرده‌اند.

من حتی در کارهای ویرایشی خودم، متن‌هایی از همکاران حرفه‌ای دیده‌ام که به‌شدت مشکوکم با هوش مصنوعی نوشته شده باشند، در حالی که این کار صراحتاً ممنوع بوده است.

ما اکنون در «غرب وحشیِ هوش مصنوعی» زندگی می‌کنیم

مدیریت هوش مصنوعی در آموزش عالی در حال حاضر آشفته است: هیچ توافقی در مورد زمان و نحوه استفاده از آن وجود ندارد؛ تقریباً غیرممکن است که بتوان با قطعیت ثابت کرد یک متن با هوش مصنوعی نوشته شده، چون ابزارهای شناسایی نتایج متفاوتی می‌دهند؛ و حتی در یک دانشکده واحد هم اجماعی درباره نحوه برخورد با سوءاستفاده از آن وجود ندارد. خلاصه اینکه ما الآن در «غرب وحشیِ» هوش مصنوعی هستیم.

به‌نظر من منطقی است که اگر دانشجویان روزبه‌روز بیشتر از هوش مصنوعی برای تکالیف نوشتاری استفاده کنند، مدیران دانشگاه به فکر حذف مدرسان انسانیِ رشته نوشتن بیفتند. آموزش عالی این روزها یک تجارت بزرگ است و مثل همه تجارت‌های موفق، دانشگاه‌ها هم دوست دارند جیب‌هایشان را پر کنند.

من از چت‌جی‌پی‌تی خواستم سه دلیل بیاورد که چرا دانشگاه‌ها باید برنامه‌های آموزش نوشتن انسانی را حفظ کنند، و این پاسخش است: «۱. نوشتن همان اندیشیدن است. بدون انضباط ذهنیِ ساختاربندی ایده‌ها و استدلال‌ها، دانشجویان نمی‌توانند دقت یا کیفیت خروجی هوش مصنوعی را قضاوت کنند؛ ۲. صدا و اخلاق، هر دو اهمیت دارد. هوش مصنوعی می‌تواند سبک را تقلید کند، اما نمی‌تواند به دانشجویان بیاموزد که باورهای خود را به‌طور مسئولانه بیان کنند؛ ۳. هوش مصنوعی سواد نوشتاری را ضروری‌تر می‌کند. برای استفاده درست از هوش مصنوعی، دانشجویان باید بدانند نوشتن چگونه کار می‌کند تا بتوانند خروجی را اصلاح و بررسی کنند و مطابقت دهند.»

دقت کنید که فقط بند دوم مستقیماً بر دانشجو متمرکز است؛ بندهای اول و سوم در اصل به توانمند کردن دانشجویان برای تعامل مؤثرتر با هوش مصنوعی مربوط می‌شوند، مأموریتی که هرگز جزو فلسفه آموزش نوشتن دانشگاهی نبوده است.

نوشتن انسانی در برابر نوشتن تولیدشده با هوش مصنوعی

آنچه چت‌جی‌پی‌تی درنیافت (و ما او را می‌بخشیم چون نه در کلاس من بوده، نه به دانشگاه رفته، و نه فکر کردن را یاد گرفته) چیزی است که من آن را بزرگ‌ترین هدیه نوشتن دانشگاهی به دانشجویان می‌دانم: این آگاهی که نوشتن روشی برای کشف خویشتن است.

به دانشجویانم توضیح می‌دهم که نوشتن فرآیند آگاه کردن ناخودآگاه است؛ بیرون کشیدن فرضیات مبهم و نیمه‌پخته، سوگیری‌ها، شهود، ایده‌ها، نگرانی‌ها و امیدها به سطح آگاهی. اغلب ما نمی‌دانیم دقیقاً به چه چیزی باور داریم تا وقتی که شروع به نوشتن می‌کنیم.

ما احساسات و تجربه‌هایمان را به واژه، قصه و حتی به استدلال تبدیل می‌کنیم و از خلال این فرآیند دشوار، شروع به احساس عمیقاً انسانی بودن می‌کنیم.

مدل‌های زبانی بزرگ با میلیون‌ها داده زبانی تولیدشده توسط انسان آموزش دیده‌اند و در شبیه‌سازی نحوه کارکرد ارتباط انسانی بسیار ماهر شده‌اند. آلن تورینگ احتمالاً با یک گفت‌وگوی ساده با چت‌جی‌پی‌تی ۵ شگفت‌زده می‌شد.

واگذار کردن نوشتن به مدل‌های زبانی وقتی مجاز نیست، نه‌تنها تنبلی و بی‌صداقتی است، بلکه در واقع چشم‌پوشی از بصیرت منحصربه‌فرد انسانی‌مان در برابر یک شبیه‌سازی متوسط از جهان انسانی است که از میانگین میلیون‌ها انسان ساخته شده. این یعنی اجازه دادن به مغز مورچه‌ای‌مان که بر ما مسلط شود. برای دانشجویانی که به‌ظاهر چهار سال از زندگی خود را وقف یادگیری و کشف خویشتن می‌کنند، این نهایتِ خود شکستن است.

امیدوارم دانشگاه‌ها تصمیم بگیرند برنامه‌های آموزش نوشتن را حفظ کنند و نوشتن انسانی را بخش جدایی‌ناپذیر پرورش اندیشمندان آگاه و خودآگاه بدانند، چون هرچند هوش مصنوعی می‌تواند به جای ما «بنویسد»، اما آن نوشتن، میانگینی است فاقد مزایای کشف خویشتن که از انجامش به دست می‌آوریم. و نیز چون ما به انسان‌های اندیشمندتر نیاز داریم، نه به کاربران کارآمدترِ هوش مصنوعی.

منبع: تازه‌ترین خبرها از یورونیوز | Euronews RSS

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *