پرش به محتوا

کودک شما هم وسایل بی‌ارزش را احتکار می‌کند؟ | والدین این چند رفتار خطرناک را کنار بگذارند

کودک شما هم وسایل بی‌ارزش را احتکار می‌کند؟ | والدین این چند رفتار خطرناک را کنار بگذارند

– پروانه بندپی: این روزها خیلی‌ها در شبکه‌های اجتماعی و جمع‌های دوستانه، به خود برچسب OCD و ADHD می‌زنند و درباره آن با هم شوخی می‌کنند. اما خیلی از آنها نمی‌دانند اختلالی مثل OCD که اولین نشانه‌هایش از کودکی پیدا می‌شود، در صورت عدم کنترل می‌تواند سلامت روان و کیفیت زندگی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.

رایج‌ترین انواع OCD در کودکان شامل وسواس تمیزی و آلودگی، چک کردن مکرر وسایل، نظم و ترتیب، شمارش و تکرار، افکار ممنوع یا خشونت‌آمیز و احتکار کردن اشیای بی‌ارزش است؛ شکل‌هایی از وسواس که هم برای خود کودک آزاردهنده است و هم برای والدینش. اما چرا کودکان به اختلال OCD مبتلا می‌شوند؟ این اختلال چه نشانه‌هایی دارد؟ آیا درمانی هم دارد؟ خبرنگار همشهری‌آنلاین درباره این موضوع مهم با دکتر میترا حکیم شوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودکان و نوجوانان گفتگو کرده که می‌خوانید.

کودک شما هم وسایل بی‌ارزش را احتکار می‌کند؟ والدین این چند رفتار خطرناک را کنار بگذارنداختلال وسواس فکری ـ عملی یا OCD چه نوع اختلالی است؟

OCD یا اختلال وسواس فکری – عملی، یک اختلال اضطرابی است که در آن کودک افکار، تصاویر یا کشش‌های ناخواسته و مکرر (وسواس فکری) را تجربه می‌کند و برای کاهش اضطراب، رفتارهای تکراری یا ذهنی (وسواس عملی) انجام می‌دهد. وسواس فکری، افکار ناخواسته و مزاحم است که کودک نمی‌تواند آنها را کنترل یا متوقف کند و همین باعث اضطراب یا ناراحتی او می‌شود. مثل ترس شدید از آلوده شدن، ترس از آسیب دیدن کسی، افکار خشونت‌آمیز و … . وسواس عملی هم رفتاری است که معمولاً در ادامه وسواس فکری بروز می‌کند؛ این وسواس، رفتارهای تکراری یا ذهنی است که کودک برای کاهش اضطراب ناشی از وسواس‌ها انجام می‌دهد. مثل شستن مکرر دست‌ها، چک کردن مدام درها، شمارش اعداد از یک تا ۱۰۰ بدون اینکه کودک قادر به توقف این کار باشد، تکرار جملات خاص و … . این افکار و رفتارها معمولاً زمان زیادی از روز کودک را می‌گیرند و می‌توانند عملکرد اجتماعی، تحصیلی یا خانوادگی او را مختل کنند.

چه دلایل و عواملی باعث ابتلای بعضی کودکان به این اختلال می‌شود؟

بروز OCD معمولاً ناشی از ترکیبی از عوامل است: ژنتیک و زیست‌شناسی (سابقه خانوادگی OCD یا اضطراب، تغییر در مواد شیمیایی مغز مثل سروتونین)، ویژگی‌های روان‌شناختی (حساسیت زیاد به اشتباه، تحمل پایین ابهام و ضعف در کنترل هیجان)، شرایط محیطی و تربیتی (والدین سختگیر، استرس یا حادثه ناگهانی) و عوامل پزشکی (برخی عفونت‌های باکتریایی). گاهی هم عوامل ترکیبی باعث بروز اختلال می‌شود. مثلا در کودکی که زمینه ژنتیکی دارد، استرس یا بیماری می‌تواند محرک بروز علائم باشد. البته استرس و اضطراب به خودی خود OCD ایجاد نمی‌کنند، اما می‌توانند علائم را فعال یا تشدید کنند. به‌خصوص در کودکانی که زمینه ژنتیکی یا زیستی برای اختلال دارند.

چطور متوجه شویم که کودک ما مبتلا است تا دنبال درمان یا کنترل آن باشیم؟

وسواس، یک اختلال است اما تابلوها و علائم مختلف و بسیار متعددی دارد. مثلا بعضی کودکان وسواس قرینگی دارند؛ چنین کودکی باید همه‌ چیز را جفت داشته باشد یا جفت‌جفت بگذارد یا اگر دستش به کسی یا جایی خورد، دست دیگرش را هم به آن جا یا آن شخص می‌زند. وقتی از جایی رد می‌شود، وسواس این را دارد که حتما همه‌جا را لمس کند. یا از بوسیده شدن بدش می‌آید و حالش بد می‌شود. بعضی بچه‌ها حالت چندش دارند. مثلا کمی غذا کنار دهان کسی ببینند بالا می‌آورند یا حالشان بد می‌شود. یا به نفس بقیه حساسند و می‌گویند نفسش بو می‌دهد. اینها شکل خاصی از وسواس است که در بزرگسالان کمتر دیده می‌شود اما در کودکان خیلی رایج‌تر است.

بعضی از کودکان وسواس احتکار دارند و وسایل بی‌ارزش را جمع می‌کنند و اجازه دور ریختن آنها را نمی‌دهند. تفاوت با علاقه طبیعی به کلکسیون این است که کودک معمولی با از دست دادن یا خراب شدن وسایل مشکلی ندارد و تمایلاتش به مرور تغییر می‌کند، اما کودک وسواسی وسایل را فقط برای خودش نگه می‌دارد و اضطراب شدیدی در صورت از دست دادن آن‌ها تجربه می‌کند.

والدین در چنین شرایطی چه واکنشی باید نشان دهند؟

بعضی شکل‌های وسواس در کودکان آزاردهنده‌تر است و شامل افکار جنسی یا توهین‌آمیز نسبت به اعضای خانواده می‌شود. به خصوص در آستانه بلوغ. کودکان معمولاً این افکار را با اعتراف به والدین بیان می‌کنند. چون شکل عملی این وسواس، اعتراف کردن است. برای مثال، کودک به مادر خود ـ که نزدیک‌ترین فرد به او است ـ می‌گوید که «باز هم این فکر به ذهنم آمد» یا «باز هم توی کله‌ام به فلانی فحش دادم». این مدل وسواس در بزرگسالان هم وجود دارد. در این موارد والدین نباید با عصبانیت، سرزنش یا تحقیر با این موضوع برخورد کنند. بلکه باید با مدارا و تعامل صحیح پاسخ دهند. مثلا به جای دعوا کردن کودک باید بگویند: «اشکالی نداره.»

آیا کودکان زیر ۵ سال هم به اختلال وسواس فکری – عملی مبتلا می‌شوند؟

کودکان زیر ۵ سال هم می‌توانند وسواس داشته باشند، اما شکل آن خاص است. این کودکان معمولاً نسبت به بوها، غذاها و لمس شدن و خیس شدن حساس‌اند، غذاها را انتخابی می‌خورند، برخی خوراکی‌ها را جدا می‌کنند و حتی خوردن آنها توسط دیگران را تحمل نمی‌کنند. مثل ماهی و مرغ. این علائم می‌تواند نشانه سایر مشکلات هم باشد، اما یکی از نشانه‌های OCD در کودکان خردسال همین حساسیت‌ها است.

بیشتر بخوانید؛

خیلی از والدین معتقدند وسواس در کودک‌شان ناگهان بروز کرده است. این حرف درست است؟

وسواس معمولاً ناگهانی نیست و علائم آن از کودکی وجود دارد اما چون والدین با نشانه‌ها آشنا نیستند، متوجه آن نمی‌شوند. بررسی بزرگسالان مبتلا نشان می‌دهد که در حدود ۴۰ درصد آنها علائم وسواس فکری – عملی از کودکی شروع شده است. متأسفانه وسواس هنوز در جامعه کمتر جدی گرفته می‌شود و مبتلایان اغلب انگ و برچسب می‌خورند و ضعیف یا بی‌اراده تصور می‌شوند. در حالی که وسواس هیچ ربطی به ضعیف بودن فرد ندارد. در تعریف علمی، وسواس شبیه «سکسکه مغزی» است: در مغز یک مدار عصبی وجود دارد که اطلاعات را از سروتونین شروع کرده و بعد از گردش در مغز دوباره به همان نقطه برمی‌گردد. در افراد سالم این چرخه بدون تکرار عمل می‌کند، اما در فرد وسواسی بارها تکرار می‌شود و فقط با انجام رفتار وسواسی می‌تواند لحظه‌ای از آن رها شود.

وسواس فکری – عملی در کودکان و بزرگسالان چه تفاوتی دارد؟

OCD در کودکان تفاوت چندانی با OCD در بزرگسالان ندارد. فقط کودکان مبتلا به این اختلال، مناسک و قوانین و آیین‌های خاص خود را دارند. مثلا بزرگسالان وسواسی ممکن است فقط دست‌های خود را مکررا بشویند، اما کودک وسواسی موقع رفتن به دستشویی، شیر آب را باز می‌کند و دو بار به آن فوت می‌کند، سه بار دست خود را زیر آب تکان می‌دهد و بعد شیر را می‌بندد. در این میان اگر کسی در این روند مداخله کند و مثلا شیر را ببندد که در دستشویی کثیف‌کاری نشود، کودک پرخاشگری، جیغ و گریه شدید نشان می‌دهد. این مورد در کودکان خردسال که قادر به بیان افکار و احساسات خود نیستند، بیشتر است. گریه این کودکان طولانی، غیرمعمول و ناشی از سطح بالای اضطراب است. چون احساس می‌کنند نتوانسته‌اند مناسک خود را به ‌درستی انجام دهند و همه چیز کاملا خراب شده است. در برخی موارد، کودکان مبتلا به وسواس، افکار جادویی هم دارند. مثلا تصور می‌کنند اگر مناسک را درست انجام ندهند، خانه‌شان آتش می‌گیرد. این نوع وسواس در کودکان زیر ۵ سال هم مشاهده می‌شود.

آیا وسواس کودک خودبه‌خود بهبود می‌یابد؟

رفتار وسواسی کودک ممکن است گاهی تقلیدی و موقتی باشد که در این صورت با گذشت زمان کنار گذاشته می‌شود، اما کودک مبتلا به OCD بدون درمان بهبود نمی‌یابد و علائم با رشد پررنگ‌تر هم می‌شوند. مثلا در سنین مدرسه، این وسواس‌ها شامل نوشتن و پاک کردن مکرر، پاره کردن کاغذ و حفظ کردن واو به واو مطالب یا تکرار کارها هنگام وقفه باشد. مثلا وقتی صدای زنگ خانه را می‌شنود، باید کارش را از اول انجام دهد. چون کودک OCD همه چیز را کاملاً بی‌نقص می‌خواهد و کوچک‌ترین وقفه را تهدیدی برای تمامیت کارش می‌بیند.

رفتار و تربیت والدین تا چه حد در بروز وسواس فکری ـ عملی (OCD) در کودک نقش دارد؟

عامل ژنتیک در OCD بسیار مهم است، اما الگوهای رفتاری والدین هم می‌تواند بروز و شدت آن را افزایش دهد. والد وسواسی حتی در شرایط خستگی – مثلاً تازه از سفر برگشته و بی‌حال است – خود را ملزم می‌داند که حتماً اول کارهای مربوط به سفر را انجام دهد و بعد بخوابد. طبیعی است که کودک این رفتارها را می‌بیند و تأثیر می‌گیرد. بنابراین والدین وسواسی بهتر است ابتدا خود را درمان کنند تا اثر منفی بر کودک کاهش یابد.

آیا نوع رفتار والدین با یکدیگر یا با کودک، تاثیری در بروز و تشدید OCD دارد؟

موضوع این است که استرس و اضطراب، خیلی از بیماری‌ها ازجمله OCD را تشدید می‌کند و رفتار والدین و جوِ حاکم بر خانه می‌تواند برای کودک به شدت استرس‌زا باشد. مثلا والدین در خانه زیاد با هم دعوا می کنند، دائما عیب‌های همدیگر را پیش بچه‌ها می‌گویند، دائم از یکدیگر انتقاد می‌کنند، همدیگر را سرزنش می‌کنند، یا کودک را سرزنش می‌کنند، او را توبیخ می‌کنند، مدام از او ایراد می‌گیرند یا دعوایش می‌کنند و سرش داد می‌زنند. مسلما کودک در چنین خانواده‌ای بیشتر مستعد بروز علائم وسواس است تا خانواده‌ای که آرام‌تر است، دنبال مقصر نیست و همیشه دنبال راه‌حل است. به نظر می‌رسد همه والدین باید در برنامه‌های فرزندپروری شرکت کنند و مهارت‌های برخورد با کودکان خود را یاد بگیرند و تصور نکنند که همه مهارت‌ها را بلدند. متاسفانه هنوز والدینی هستند که کودک را سخت تنبیه می‌کنند. مدتی پیش مراجعه‌کننده‌ای داشتم که قاشق داغ روی لب‌های کودکش گذاشته بود. تنبیهی که مربوط به ۱۰۰ سال پیش است و باید منسوخ شده باشد. این نشان می‌دهد که والدین به شدت نیازمند ارتقای آگاهی هستند.

بعضی والدین می‌گویند کودک وسواسی ما با مصرف دارو وسواسی‌تر شد یا نوع وسواسش تغییر کرد.

ببینید ماهیت وسواس، نوسان‌دار بودن آن است و در طول زمان می‌تواند به شکل‌های مختلف بروز یابد. برای مثال، کودکی که امروز وسواس چک کردن در و شیر آب را دارد، ممکن است چند ماه بعد دچار وسواس شست‌وشوی مکرر دست‌ها شود. این، نتیجه‌ی تغییر شکل بیماری است، نه نتیجه دارو یا خطای پزشک. بنابراین نباید تصور کرد که مصرف دارو باعث ایجاد وسواس جدید شده است. وسواس، ماهیتی متغیر دارد و درضمن تحت تأثیر استرس هم تشدید می‌شود.

بیشتر بخوانید؛

آیا وسواس فکری – عملی درمان می‌شود؟

در روان‌پزشکی چیزی به نام «درمان قطعی» وجود ندارد؛ بلکه هدف، کنترل و مدارا کردن با اختلال است. درمان کودک وسواسی الزاماً دائمی نیست اما درمان‌های رفتاری-شناختی همراه با دارودرمانی به کودک کمک می‌کند تا وسواسش کنترل شود. غیر از دارودرمانی، کودک وسواسی با کمک متخصص، تکنیک‌ها و مهارت‌های لازم برای مدیریت وسواس را یاد می‌گیرد تا در آینده بتواند در صورت تشدید اختلال، به خودش کمک کند و اجازه جولان دادن به افکارش را ندهد. دارودرمانی و رفتاردرمانی هردو از سنین پایین ضرورت دارند. البته بسیاری از خانواده‌ها در برابر دارودرمانی کودک وسواسی مقاومت نشان می‌دهند. اما واقعیت این است که نمی‌توان انتظار داشت مشکل کودک وسواسی مثلا با داروهای گوارش برطرف شود.

به عنوان والدین چه نشانه‌هایی را در کودک دیدیم، احتمال را بر وسواس بگذاریم و به روانپزشک کودک مراجعه کنیم؟

نشانه‌های وسوای فکری – عملی در کودک همان طور که گفتم، بسیار زیاد و متعددند. قرار دادن وسایل به‌ ترتیب خاص، اجبار به انجام کاری با یک سری قوانین خاص، توجه بیش از حد به جزئیات و … بعضی از نشانه ها هستند. اما کلا هروقت تغییر پایداری در رفتار کودک مشاهده کردیم، باید موضوع را جدی بگیریم. مثلا اگر کودکی قبلا خوش‌اخلاق بوده و حالا مدام غر می‌زند، غصه می‌خورد، پرخاشگری می‌کند یا برای والدین قانون وضع می‌کند، لازم است حساس بشویم. این تغییرات می‌تواند علائم OCD باشند و هم در کودکان زیر ۵ سال دیده می‌شود و هم در سنین مدرسه.

اعتماد والدین به افراد غیرمتخصص چه خطراتی دارد؟

بخش زیادی از افرادی که ادعای فعالیت در حوزه سلامت روان کودک و نوجوان را دارند، بلاگر هستند و متأسفانه خیلی از والدین به راحتی فریب‌شان را می‌خورند. این بلاگرها نه تنها کمکی به والدین نمی‌کنند، بلکه بیشتر آسیب می‌زنند. این روزها مد شده که همه می‌گویند «تراپیست من»، اما مهم این است که بدانیم آیا آن تراپیست، صلاحیت تامین سلامت روان شما و فرزندتان را را دارد؟

منبع: همشهری آنلاین، سایت خبری روزنامه همشهری | hamshahrionline

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *