: زهرا رفیعی: خوزستانی و دزفولی باشی و عاشق آب نباشی؟ چه کسی در کنار رود زندگی میکند و عاشق شنا و شیرجه زدن نیست. این را «کت» نشینهای «دزپیلی» خوب میدانند. محمد سجادی نسب هم همین احساس را نسبت به رودخانه و آب دارد با این تفاوت که به جای دوسه متر رودخانه تا ۶۰متری پشت سد دز هم رفته است. چیزهایی دیده که برای خودش دیگر عادی شده برای مخاطبانش بسیار شگفتانگیز است؛ آن چیزها باعث شده رمالها و دعانویسهای سراسر کشور چشم دیدنش را نداشته باشند. او حدود ۱۲ سال است که غواصی میکند و شغل اصلیاش آموزش غواصی است اما چند سالی است که تفریح خودش و دوستانش دیدن زندگی موازی زیر آب شده است، آنجا که رود از کنار شهری میگذرد و در درون خود قصهها، رازها و طلسمهای بیشماری پنهان کرده است.
شما کار بسیار هیجانانگیزی انجام میدهید. ممکن است توضیح دهید که چگونه به این فکر افتادید؟ چون فکر میکنم اهداف اولیه شما با چیزی که اکنون به آن رسیدهاید، بسیار متفاوت باشد. درست است؟
بله، دقیقا. من حدود ۱۲ سال است که غواصی انجام میدهم. اهل دزفولم و به تدریج به غواصی علاقهمند شدم دورههای غواصی را گذراندم، و الان کار آموزش غواصی را در جزیره کیش انجام میدهم. چند سال پیش با چند نفر از دوستان و شاگردانم در زمانهایی که هوای کیش بسیار گرم میشد، در شهر خودمان دزفول، غواصی میکردیم؛ رطوبت کیش در برخی ماههای سال بسیار وحشتناک است. ما به رودخانههای محلی مانند «چالکندی» و «دز» میرفتیم و به صورت تفریحی غواصی میکردیم.
چگونه به سمت فعالیتهای فعلی، مانند پاکسازی و کشفیات عجیب زیرآب، کشیده شدید؟
در ابتدا ما برای پاکسازی به درون رودها میرفتیم به مرور زمان متوجه چیزهای عجیبی در آب شدیم. یک شب، به صورت اتفاقی فیلمی را که با دوربین موبایل در زیر آب گرفته بودم را در اینستاگرام منتشر کردم. صبح بیدار شدم و دیدیم سهچهار میلیون بار دیده شده است! آن زمان من فقط ۷۰۰-۸۰۰ دنبالکننده و فالور داشتم که بیشترشان هم دوستانم بودند. یک شبه ۱۰هزار نفر به صفحه من اضافه شدند. دوباره شروع به فیلمبرداری کردیم. برای ما این کار و پاکسازی دریا، رودخانه و … عادی شده بود، اما دیدیم مردم چقدر استقبال میکنند. خلاصه، ادامه دادیم و هر چیزی که زیر آب پیدا میکردیم، فیلمش را میگرفتیم و با کمی طنز منتشر میکردیم.
این کار به پاکسازی رودخانه هم کمک کرد. اما با چیزهای عجیبی هم مواجه شدید، مانند قفلها و دعانویسیها. در این مورد توضیح میدهید؟ اشیائی که در چالکندی پیدا میکردید با اشیاء رود دز در شهر دزفول فرق میکرد؟
بله. خیلیها از سراسر ایران در تابستان برای تفریح (در ابتدا روزهای تعطیل) و این سالها همه روزهای هفته به کنار رود دز و چالکندی میآیند. در ابتدا، هر چیزی غیر از سنگ را به عنوان آشغال در نظر میگرفتیم و بیرون میآوردیم؛ عینک، کلاه، وسایل شخصی، پابند طلا، نقره، انگشتر، زنجیر، پلاک و … خوشبختانه کسانی که طلا گم کرده بودند، از طریق تورلیدرها که میدانستند تنها ما آنجا غواصی میکنیم، با ما تماس میگرفتند. با ارائه نشانی، کاغذ خرید، عکسی که آن طلا را مثلا به گردن داشتند و سایر مشخصات، ما وسایل را به صاحبانشان میرساندیم. در یک سال، حدود ۲۰۰ گرم طلا پیدا کردیم و همه را پس دادیم. در چالکندی هر چیزی که ممکن است کسی برای تفریح و گردش در طبیعت همراه خود داشته باشد پیدا میکردیم؛ مثلا یک بسته پر از سیخ کباب یا کیسه پر از میوه، باکس لیموناد، تخم مرغ و … کمکم به رودخانه دز محدوده (رودبند) درون شهر رفتیم و با قفلها مواجه شدیم. ما به شخصه اعتقادی به این خرافات نداریم، اما به عنوان بخشی از پاکسازی، آنها را هم جمع میکردیم. خرافات دعانویسی روی قفل در همه شهرهای کشور رواج دارد؛ من در اصفهان، تهران، قشم، کیش و … هم قفل پیدا کردهام. یکبار در یکی از غواصیها اسامی روی قفلها را خواندیم و زدیم به در طنز. آن روز که اسم شهین را خوانده بودیم، صدها شهین در اینستاگرام به ما پیام دادند، هر کسی فکر میکرد این قفل برای اوست. یک قفل با نام مهشید پیدا کردیم، هر چه مهشید بود در اینستاگرام ما را دنبال کرد.
آیا از دستگاههای نظارتی به شما مراجعه کردند؟
اتفاقا نیروی انتظامی با من تماس گرفت و از من و دوستانم خواست که در مورد این خرافات اطلاع رسانی کنم و به مردم آگاهی دهم؛ چرا که ظاهرا کسانی هستند که تحت پوشش دعا نویسی، اقدام به جرایم سنگین از جمله کلاهبرداری و تجاوز به عنف و … میکنند و شکایتهای زیادی علیه آنها در جریان است. خوشبختانه با این کار شاکیهای دعانویسان بیشتر شد و خیلیهای دیگر لو رفتند و ۷ نفر هم دستگیر شدند.
با این حساب کاسبی دعانویسان را حسابی کساد کردید؟
با این کار دعانویسها هم به ما پیام دادند و گفتند بازارشان را خراب کردهایم و پیشنهاد همکاری و پول دادند تا برخی اسمها را در ویدئوهای اینستاگرامی بگوییم و تبلیغ کنیم که ما افرادی را برای “باطل کردن دعا” میشناسیم تا مردم بروند به آنها پول بدهند که آن طلسمها را به اصطلاح باطل کنند. تصور کنید دعانویسان برای هر مهشید و شهین و … که نامشان در ویدئوها بود چقدر از مردم پول میخواستند بگیرند.
شما میدانید مظنه دعانویسی روی قفل چقدر است؟
از پرسنل نیروی انتظامی که حالا با هم دوست شدهایم شنیدم که آن ۷ خلافکار اعتراف کردهاند که حداقل پولی که برای حکاکی اسمها روی قفلهای کوچک (اندازه یک بند انگشت) میگیرند ۳میلیون تومان است. اینطور برایتان ماجرا را روشن کنم که، نزدیک سه سال است که قفل از رودخانه درمیآورم و مطئنم که تا ۱۰ سال دیگر هم تمام نمیشود.
تازه این یک رود است؟
بله ولی خوشبختانه مردم با استوریهای ما تا حد زیادی آگاه شدهاند.
از کجا فهمیدید که آگاه شدهاند؟
از آنجا که بازار دعانویسها کسادتر شد و آنها شروع کردند به تهدید ما. یکی از آنها به من پیام داد که «آماده باش که ۳۰ تیر منفجر میشوی». از ۲۵ تیر این پیام را در اینستاگرام استوری کردم. روز ۳۰ تیر، حدود ۲۰۰ هزار نفر پیام داده بودند که زندهای؟ چیزیات نشده؟

پلاکهای ماشین هم پیدا میکنید، آنها هم جنبه طلسمی دارد؟
آنها خودروهای سرقتی هستند که اکثرا برای دزدی و جنایت از آنها استفاده میشده است. موارد این شکلی را به نیروی انتظامی تحویل میدهیم و آنها پروندهاش را دنبال میکنند. جالب اینجاست که بعضی از مخاطبان صفحه ما دسترسی به مشخصات مالکین دارند و در لحظه نام مالک را مینویسند.
چه چیزهای عجیب و غیرمنتظرهای پیدا کردهاید؟
همه جور چیزی که تصورش را بکنید زیر آب پیدا کردهایم؛ از وسایل عادی مثل فندک و عینک گرفته تا موتورسیکلت، یک خودروی کامل و سالم چپ کرده، و حتی یک روستای کامل در دریاچه. آن روستا مربوط به قبل از احداث سد بود و حدود ۳۵ سال زیر آب بود. فیلمش را گرفتم و در برخی شبکهها پخش شد. عجیبترین چیزی که دیدم، این بود که ساعت دیواری، هواپز، ضبط قدیمی، تلویزیون، یخچال، همه کنار هم در یکجا بودند یک لحظه فکر کردم وارد خانه یک نفر شدهام. یک بار هم حدود ۵هزار کارت عابر بانک باطل شده، زیر آب پیدا کردم که مثل بار کامیون یکجا خالی شده بود. متاسفانه به عنوان زباله در رودخانه خالی کرده بودند. یکبار هم دستگاه ساعت زنی با اثر انگشت پیدا کردم. جایتان خالی هی حضور غیاب کردیم زیر آب.
گنج هم پیدا کردهاید؟
یک روز با دوستانم سمت پل چهارم دزفول غواصی میکردیم که یک دفعه یک گاوصندوق زیر آب دیدیم. پیش خودمان گفتیم که «بار رو بستیم، دیگه بدبختیها تمام شد و … دیگر ما گنج پیدا کردیم. فکر میکردیم بخت به ما رو کرده و این گاوصندوق پر از طلاست. من در خیالم زیر آب داشتم باغ معامله میکردم، خانه میخریدم و …» با چه مشقتی آن را از آب بیرون آوردیم. یک هفته هر کاری که بگید کردیم تا درش را باز کنیم. از بالای جرثقیل هم آن را به زمین انداختیم. آخر سر فکر میکنید چه پیدا کردیم؟
نگویید گنج نداشت؟
یک عدد «مُهر» رستوران. تماس گرفتیم با شماره تلفنی که روی مهر بود، آن طرف خط رسما شاخ درآورد. فکر میکرد مسخرهاش میکنیم. تعریف کرد که «۵ سال پیش در زیر پل جدید دزفول (۵کیلومتر بالاتر) یک رستوران داشتم، سال ۹۸ که سیل آمد همه زندگی من را آب برد و این گاوصندوق را هم». ویدئویی که در آن بالاخره گاوصندوق باز میشود بیش از ۱۸ میلیون بازدید داشت.
در آنجا باید نشانههای جنگ را هم دیده باشید؟
بله، یکبار فکر کردیم موشک پیدا کردهایم ولی بعدا خلبانهای پیجمان گفتند که باک هواپیمای جنگنده F۵ عراقی است. در واقع خلبانها گفتند مخزن سوخت بکآپ جنگنده است.
تا چه عمقی غواصی میکنید؟
عمق رودخانهها کم است ولی پشت سدها عمق بیشتر است. باقیماندههای آثار روستای قدیم پامنار که زیر آب رفته است را در عمق ۶۰ متر دیدم. این عمق را فقط کسانی که مهارت غواصی تکنیکال دارند میروند. به عنوان پشتیبان تا عمق ۴۰ متر دوستانم میآیند، بقیه مسیر را تنهایی میروم.
نکتهای هست که مردم در مورد آن کنجکاوتر باشند؟
متاسفانه یک تصور غلط در بین مردم وجود دارد که کار اصلی غواص، فقط بیرون آوردن جسد از آب است؛ این خیلی بد جا افتاده. بیشترین سوالی که از من میپرسند همین است بعضیها هم گیر میدهند که آن را یافتههایمان را توصیف کنیم یا عکس بگذاریم و این بسیار ناراحت کننده است. از سوی دیگر عدهای هم دائم میپرسند که سنگینی برداشتن قفلها و طلسمها روی زندگیتان احساس نمیکنید؟ من نمیدانم مردم تا کی میخواهند این خرافات را دنبال کنند. اینها همه دروغ و کلاشی است. سوالاتی که مردم در دایرکت میپرسند به تنهایی سوژهای برای مستندسازی است. حتما بنویسید که غواصها کارشان فقط پیدا کردن جنازه نیست. غواصی شاخههای بسیار متنوعی دارد.
چه شاخههایی؟
غواصی به دو دسته اصلی صنعتی و تفریحی تقسیم میشود. غواصی صنعتی مربوط به کارهای فنی مثل جوشکاری، برشکاری و نگهداری از سازههای زیر آب است که بسیار تخصصی و حساس است. غواصی تفریحی خودش شاخههای زیادی دارد؛ از غواصی ساده تفریحی گرفته تا غواصی تکنیکال برای عمقهای بالا و اکتشاف و غواصی آموزشی برای مربیگری.
با مدرک غواصی تفریحی میتوان در سازمانهایی مثل آتشنشانی یا هلال احمر به صورت داوطلب یا تماموقت خدمت کرد. یک شاخه مهم دیگر، غواصی محیط زیستی است.
در مورد غواصان محیط زیست توضیح میدهید؟
به عنوان مثال، در سایت غواصی “Big Coral” کیش، که یکی از زیباترین سایتهای خاورمیانه است، به دلیل صید ترال مرجانها آسیب دیده بودند. غواصان آمدند و با تکثیر مرجانها، به احیای این محیط کمک کردند. اگر غواصان نبودند، این کار ممکن نبود. اولین کسانی که به محیطزیست دریایی کمک کردند، لزوما دانشگاه رفتههای این رشته نبودند، بلکه بسیاری داوطلبانه و با یادگیری غواصی، آمدند و از نزدیک به کسانی که محیط زیست دریایی کار میکردند کمک کردند. خوشبختانه امسال فدراسیون قصد دارد مسابقات عکاسی زیر آب را برگزار کند که در ایران بیسابقه است. ایران مکانهای غواصی بسیار زیبایی دارد که مطمئنم در چنین مسابقاتی حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
به نظر میرسد این کار برای شما فراتر از یک شغل است و یک عشق و آرامش عمیق به همراه دارد؟
من با موبایلم فیلمبرداری غیر حرفهای از زیر آب میکنم، ولی مردم خیلی به آن علاقه نشان میدهند، به من میگویند فقط برای دیدن استوریهای شما اینستاگرام میآییم. آن تصویر یک یا دو دقیقهای، شما را به فکر فرو میبرد. در آن زیباییها، خدا را میبینید. آرامش صدای آب و دیدن آن ماهیها در این زندگی پر مشغله و سخت، واقعاً چیز دیگری است. کار غواص فقط بیرون آوردن جنازه نیست، کارهای بسیار متنوع و ارزشمند دیگری هم وجود دارد. من پس از ۱۲ سال هنوز در حال یادگیری و به روزرسانی خودم هستم.
آیا غواصی محدودیت سنی یا جنسیتی دارد؟
از ۱۴سالگی تا حدود ۶۰ سالگی امکان آموزش غواصی وجود دارد. من بسیار خوشحالم که امروزه خانمها استقبال بیشتری از دورههای ما میکنند. یادگیری غواصی سخت است و تجهیزات آن سنگین. دیدن تلاش خانمها برای یادگیری و پیشرفت واقعا قابل تحسین است. به نظر میرسد علاقه خانمها حتی بیشتر از آقایان شده است.
منبع: همشهری آنلاین، سایت خبری روزنامه همشهری | hamshahrionline
